مقابله با شیوه های نفوذ غرب از دیدگاه امام خمینی – مشاعی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : مشاعی،

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

مقابله با شیوه های نفوذ غرب از دیدگاه امام خمینی – مشاعی

غرب، تیرگی و ظلمت است

‎ ‎

‎ ‎

□ بررسی شناخت و نگرش امام خمینی(س)

نسبت به غرب و شیوه‌‌‌ های نفوذ آنان


1. غرب و توجه به غرب در نگاه امام‎ ‎خمینی(س)

‏به اعتقاد امام غرب، تیرگی و ظلمت‏‎ ‎‏است. مادی و شیطانی است و توجه به آن‏‎ ‎‏نیز موجب خروج از نور به ظلمات و مادی‏‎ ‎‏شدن معنویات و خروج از ملیت و استقلال‏‎ ‎‏و اسلامیت است.‏

‏چنانچه می‌فرمایند:‏

‏«اینهایی که توجهشان به غرب ... اینها در‏‎ ‎‏ظلمات فرو رفته‌‌‌ اند و اولیاءشان طاغوت‏‎ ‎‏است. واقعیات پیش آنها در سطح و تیرگی‏‎ ‎‏هستند که اینها اولیاءشان طاغوت است. از‏‎ ‎‏نور مطلق، از هدایت از استقلال، از ملیت،‏‎ ‎‏از اسلامیت اینها را بیرون می‌‌‌ کند و وارد‏‎ ‎‏می‌‌‌ کند در ظلمت‌‌‌ ها.»‏

‏ر. ک: صحیفه امام. جلد 9‏

‏صفحۀ 459-466‏

[[column]]

[[column]]


‏از طرفی دیگر امام تفاوت فرهنگ اسلامی‏‎ ‎‏و غربی را چنین می‌‌‌ فرماید:‏

‏«آنچه در اسلام مطرح است اموال نیست،‏‎ ‎‏مادیات نیست، معنویات است. اگر انسان‏‎ ‎‏ساخته شود همه چیز بصورت معنویت در‏‎ ‎‏می‌‌‌ آید یعنی مادیات هم بصورت معنویت در‏‎ ‎‏می‌‌‌ آید. اگر چنانچه قشرها شیطانی باشند...‏‎ ‎‏معنویات هم بصورت مادیات درمی‌‌‌ آید،‏‎ ‎‏فانی در مادیات می‌‌‌ شود.»‏

‏ر. ک: صحیفه امام- جلد8 – صفحۀ 61-62‏

2. شیوه‌‌‌ های نفوذ غرب در کشورهای شرقی:

الف) مطالعه جهات مختلف ممالک‎ ‎شرق:

‏توجه غربیها به ممالک شرقی پس از‏‎ ‎‏رنسانس و انقلاب صنعتی بیشتر به دلیل‏‎ ‎‏جنبه‌‌‌ های استعماری و داعیه سردمداری‏‎ ‎


‏پیشرفت از جانب آنان و عقب‌افتادگی‏‎ ‎‏کشورهای شرقی بوده است. غربیها برای‏‎ ‎‏تحقق این امر ابتدا به مطالعه کارشناسانه‌‌‌ ای‏‎ ‎‏دست زده و براساس اطلاعات بدست آمده‏‎ ‎‏اقدام به نفوذ و استعمار پرداختند.‏

‏به همین سبب امام خمینی(س)‏‎ ‎‏می‌‌‌ فرمایند:‏

‏«در طول بیش از سیصد سال که اجنبی‌‌‌ ها‏‎ ‎‏راه پیدا کردند به شرق مشغول شدند در همه‏‎ ‎‏جا جهات شرق، در جهات مادی در جهات‏‎ ‎‏معنوی در روحیات گروه‌‌‌ های مختلفی که در‏‎ ‎‏شرق موجود است مطالعات دقیق کرده‌‌‌ اند و‏‎ ‎‏بررسی‌‌‌ ها و به اینجا رسیدند که اولاً در شرق‏‎ ‎‏یک ممالک غنی هست از حیث مخازن‏‎ ‎‏زیرزمینی و همینطور روی‌‌‌ زمینی از قبیل‏‎ ‎‏مراتع بزرگ و غنی جنگل‌‌‌ های بسیار زیاد و‏‎ ‎‏غنی و مخازن نفتی که مطلع هستید و سایر‏‎ ‎‏مخازن که بسیاری از آنها را شاید الان هم‏‎ ‎‏خود شرقی‌‌‌ ها مطلع نیستند.»‏

‏ر. ک: صحیفه امام- جلد 7 صفحه 387-388‏

ب: ایجاد تفرقه در میان قشرهای مختلف:

‏«پس از اطلاع و آگاهی غربیها از امکانات‏‎ ‎‏و شرایط حاکم بر کشورهای شرقی و مطالعه‏‎ ‎‏روحیات مردم به این نتیجه رسیدند که‏‎ ‎‏انسجام و وحدت اجتماعی را از میان ببرند.‏‎ ‎‏لذا اقدام به جداسازی قشرها نمودند به همین‏‎ ‎‏سبب امام خمینی(س) می‌‌‌ فرمایند:‏

‏مطالعاتی هم در روحیات مردم داشتند و‏‎ ‎

‏به اینجا رسیدند که اگر بخواهند این مخازن‏‎ ‎‏را تصاحب کنند باید چه بکنند فکر کردند که‏‎ ‎‏اگر چنانچه اینها با هم باشند، اگر همه‏‎ ‎‏ممالک شرقی با هم باشند و اجتماع داشته‏‎ ‎‏باشند امکان ندارد که به مخازن اینها دست‏‎ ‎‏بیابند پس باید قشرها را از هم جدا کرد.»‏

‏ر. ک: صحیفه امام – جلد7 - صفحۀ 387-388‏

‏«اینکه خارجی‌‌‌ ها، کارشناسهای اجانب،‏‎ ‎‏آنهایی که می‌‌‌ خواستند این مملکت‌‌‌ ها را‏‎ ‎‏غارت کنند. عنایت زیادشان به دو جبهه بوده‏‎ ‎‏است: یکی جبهه روحانیون. یکی جبهه‏‎ ‎‏دانشگاهها.‏

‏چون این دو قوه می‌‌‌ توانست در مقابل‏‎ ‎‏اینها بایستد. آن ترتیبی که با فشار بخواهند‏‎ ‎‏روحانیت را از بین ببرند. این ترتیب نشد،‏‎ ‎‏تغییر دادند وضع را و شروع کردند تبلیغات‏‎ ‎‏ضد روحانیت که جدا کنند روحانیت را از‏‎ ‎‏دانشگاه و همه را از مردم، بطوریکه روحانیون‏‎ ‎‏بدبین بودند به دانشگاهی‌‌‌ ها و دانشگاهی‌ها‏‎ ‎‏بدبین بودند به روحانیون و این نقشه‌‌‌ ای بود‏‎ ‎‏برای اینکه قشرهای مؤثر را از هم جدا کنند و‏‎ ‎‏همه را از ملت جدا کنند تا نتوانند اینها کاری‏‎ ‎‏انجام بدهند و آنها بهره‌‌‌ برداری خودشان را از‏‎ ‎‏این کشور بکنند.»‏

‏ر. ک: صحیفه امام. جلد 8 . صفحۀ  25-26‏


‏ ‏


ج) سرکوب قدرتهای مؤثر:

‏مطالعات استعمارگران غربی برای‏‎ ‎‏شناسایی منابع و مخازن و تصمیم آنان به‏‎ ‎‏دستیابی بر آن با ایجاد تفرقه در میان اقشار‏‎ ‎‏دارای موانعی بود که در برابر آنان قرار داشت‏‎ ‎‏لذا از میان بردن این قوای مؤثر و سدهای‏‎ ‎‏محکم یکی از مسائلی بود که پیگیری‏‎ ‎‏نمودند.‏

‏در همین زمینه امام خمینی(س) فرموده‌‌‌ اند:‏

‏«کارشناسهای اینها فهمیده بودند که این‏‎ ‎‏دو تا قوه اگر چنانچه در مملکت شرق باشد‏‎ ‎‏باید آنها دستشان را از شرق بشویند، یکی قوه‏‎ ‎‏اسلام که اگر اسلام قدرتش در شرق باشد و‏‎ ‎‏قدرت اسلام حکومت کند نمی‏‎‌‌‌ ‎‏گذارند که‏‎ ‎‏بیایند آنها هر چه ما داریم ببرند و هر چه از‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏نیروی انسانی و غیرانسانی داریم از بین‏‎ ‎‏ببرند. یکی هم روحانیت که اگر این طایفه‏‎ ‎‏باشند مردم چون با اینها همراه هستند‏‎ ‎‏نمی‏‎‌‌‌ ‎‏گذارند که آنها به منافعشان برسند.»‏

‏ر. ک: صحیفه امام. جلد 8 . صفحۀ 294-296‏

‏در ارتباط با مبارزه استعمار غرب با‏‎ ‎‏روحانیت نیز فرموده‌‌‌ اند:‏

‏«اینها با تجربه و با عینیت در جاهای‏‎ ‎‏مختلف دیدند که قدرت روحانیت می‌‌‌ تواند‏‎ ‎‏جلوی آنها را بگیرد. قضیه تنباکو در زمان‏‎ ‎‏مرحوم میرزا به اینها فهماند که با یک فتوای‏‎ ‎‏یک آقایی که در یک ده در عراق زندگی‏‎ ‎‏می‌‌‌ کند، یک امپراطوری را شکست داد.»‏

‏ر. ک: صحیفه امام. جلد 8 . صفحۀ 450-452‏



 د. به استخدام در آوردن دانشگاه در جهت‎ ‎استعمار

‏پس از سیاست تفرقه و جدایی اقشار‏‎ ‎‏مختلف کشورهای شرقی و کوبیدن قوای‏‎ ‎‏مؤثر دانشگاه به عنوان مهمترین عاملی که در‏‎ ‎‏سازندگی این کشورها نقش اساسی را بر‏‎ ‎‏عهده دارد به خدمت استعمار در آمد. امام‏‎ ‎‏خمینی(س) می‌‌‌ فرمایند:‏

«بالاترین چیزی که دشمن‌‌‌ های‎ ‎کشورهای مستضعف و کشورهای‎ ‎اسلامی از طرف مخالفین با بشریت‎ ‎انگشت رویش گذاشتند، دانشگاه‎ ‎است برای اینکه آنها خوب می‌‌‌ دانند‎ ‎که اگر دانشگاه در خدمت آنها باشد‎ ‎یعنی همه کشور در خدمت آنهاست»

‏ر. ک: صحیفه امام. جلد 14 . صفحۀ 426-427‏

‏ برای آنکه دانشگاه در استخدام آنان در‏‎ ‎‏آید ابتدا دانشگاه را در مقابل دین قرار دادند‏‎ ‎‏پس با تبلیغات بسیار، در دانشجویان گرایش‏‎ ‎‏غربی ایجاد کردند بعلاوه تعلیمات‏‎ ‎‏دانشگاهی در حدی معین و مانع از پیشرفت‏‎ ‎‏و خودکفائی قرار داده شده بود.‏

‏امام خمینی(س) می‌‌‌ فرمایند:‏

«روی هم رفته برای رسیدن به آمال‎ ‎خودشان دانشگاه را در مقابل دین قرار‎ ‎دادند، دین را در مقابل دانشگاه، یعنی‎ ‎


علما را در مقابل دانشگاهی قرار دادند و‎ ‎دانشگاهی را مقابل علما»

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 6. صفحه 187-188‏

«این مراکز تعلیم و تربیتی که اینها‎ ‎درست کرده‌‌‌ اند از دانشگاه گرفته تا پائین‎ ‎اینها باز استعماری است. یعنی اولاً یک‎ ‎حد معین دارد که از این حد نمی‌‌‌ گذارند‎ ‎بالاتر اینها بروند. ثانیاً وسایل درست‎ ‎می‌‌‌ کنند موانع متعدد درست می‌‌‌ کنند‎ ‎برای اینکه اینها عقب بمانند»

«دانشگاه را به صورتی در آوردند که‎ ‎اشخاصی که از آنجا خارج می‌‌‌ شوند به‎ ‎درد همان‌‌‌ ها بخورند. آنقدر تبلیغات‎ ‎کردند از غرب، از جلو رفتن به طرف‎ ‎غرب آنقدر تبلیغات کردند که جوانهای‎ ‎ما را در دانشگاه غربی بار آوردند.»

‏سخنرانی امام خمینی به تاریخ 21/3/58‏

‏امام خمینی(س) دلیل عقب افتادگی‏‎ ‎‏دانشگاه را سابقه رشد نیافته آن می‌‌‌ دانند که‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏فرمایند:‏

«ما 50 سال است دانشگاه داریم و‎ ‎قریب 30 و چند سال است دانشگاه‎ ‎داریم لکن چون خیانت شده است رشد‎ ‎نکرده، رشد انسانی ندارد»

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 6. صفحۀ 14-15‏


هـ. از میان بردن خودباوری و اعتماد به‎ ‎نفس مردم کشورهای شرقی.

‏پس از تلاشهای استعماری فوق مهمترین‏‎ ‎‏مسئله مردم بودند که در این زمینه تبلیغ کردند‏‎ ‎‏که مردم نیروها و استعداد خودی را تحقیر‏‎ ‎‏نمایند و بازار مصرف و خرید کالاهای آنان‏‎ ‎‏در میان کشورهای شرقی رونق یابد.‏

‏امام خمینی(س) در این مورد فرموده‌‌‌ اند:‏

«لیکن مردم را جوری بار آورده‌‌‌ اند که‎ ‎سلب اطمینان کردند از خودشان،‎ ‎استقلال فکری ما را گرفتند و ما در فکر و‎ ‎اندیشه و در روح وابسته شدیم. یک بچه‎ ‎را از آن کودکی که بوده است در دامن‎ ‎مادرش و تا رفته است به دبستان و تا‎ ‎

[[column]]

[[column]]


رفته است در دانشگاه هر جا رفته‎ ‎تبلیغات جوری بوده است که این را‎ ‎وابسته بار آورده، اعتقادش این شده که به‎ ‎غیر ارتباط با خارج نمی‌‌‌ شود کاری کرد»

‏سخنرانی امام خمینی(س) در تاریخ 8/3/58‏

و. جلوگیری از پیدا شدن انسان و از میان‎ ‎بردن انسانهای مفید.

‏امام خمینی(س) در این مورد‏‎ ‎‏می‌‌‌ فرمایند:‏

‏«‏این نیروهای انسانی که از دست ما‎ ‎رفته است این از همه چیزها بالاتر بود.‎ ‎جنایاتی که سلسله پهلوی در جامعه ما‎ ‎کرد، شاید هیچ جنایتی بالاتر از این نبود‎ ‎

که نیروهای فعاله انسانی ما را یا از بین‎ ‎بردند یا فعالیت آنها را خنثی کردند برای‎ ‎مدتهای زیاد. آنهایی که باید به این ملت‎ ‎خدمت کنند مثل علمای اعلام و‎ ‎اشخاص روشنفکر اینها را در زندان‎ ‎بردند، و 10 سال، 15 سال و 5 سال در‎ ‎زندان اینها را بردند. صرف‌نظر از آن‎ ‎زجرهائی که به اینها کردند، آن خلاف‎ ‎انسانیت‌‌‌ هائی که با این اولیاء خدا کردند‎ ‎این نیرو را هدر دادند یعنی نیروئی که باید‎ ‎در جامعه فعال باشد. اگر مدرس است،‎ ‎عده‌‌‌ ای را تربیت بکند. اگر محصل‎ ‎است خودش تربیت بشود. اگر‎ ‎فعالیت‌‌‌ های سیاسی دارد، فعالیت‎ ‎سیاسی بکند، فعالیت‌‌‌ های مذهبی دارد.‎ ‎

[[column]]

[[column]]


فعالیت‌‌‌ های مذهبی بکند. تمام اینها را‎ ‎اینها به هدر دادند.»

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 6. صفحۀ 24-25‏

«اینها می‌‌‌ بینند یک انسان وقتی در یک‎ ‎ملت پیدا بشود می‌‌‌ تواند که مجرای امور را از‎ ‎آن طریقی که آنها می‌‌‌ خواهند برگرداند، آن‎ ‎چیزی که آنها می‌خواهند نگذارد بشود،‎ ‎کوشش کردند نگذارند انسان پیدا بشود.»

‏ر. ک: صحیفۀ امام . جلد 4. صفحۀ 328-329‏

«تا انسان استقلال فکری نداشته باشد،‎ ‎نمی‌‌‌ تواند یک فرد مفید باشد. و اینها‎ ‎می‌خواستند فرد مفید پیدا نشود، اصلاً اینها‎ ‎از انسان می‌‌‌ ترسیدند.»

‏ر. ک: صحیفۀ امام . جلد 9. صفحۀ 202-203‏


8. خارج ساختن زنان از شخصیت واقعی و‎ ‎سازنده:

‏زن در پایه‌‌‌ ریزی و ساخت و بقای جامعه‏‎ ‎‏انسانی در سه نقش همسری، مادری و زن‏‎ ‎‏بودن اساسی‌‌‌ ترین و برترین جایگاه را‏‎ ‎‏داراست. یکی از روشهایی که غربیها برای‏‎ ‎‏فلج نمودن جوامع شرقی بکار گرفتند، خارج‏‎ ‎‏ساختن زن از جایگاه طبیعی‌‌‌ اش بود.‏

‏«کشف حجاب قضیه‌‌‌ ای نبود که اینها‏‎ ‎‏بخواهند برای خانمها خدمت بکنند. اینها‏‎ ‎‏می‌خواستند که برای این طبقه هم با‏‎ ‎‏زورآزمایی و با فشار، این قشر را هم نابود‏‎ ‎‏کنند. آن مآثری که اینها دارند آن‏‎ ‎‏خدمت‌‌‌ هایی که این قشر می‌‌‌ خواهند به‏‎ ‎‏ملت بکنند. آن خدمت‌‌‌ های ارزنده‌‌‌ ای که‏‎ ‎‏بانوان ما عهده‌‌‌ دار آن هستند. آن از دستشان‏‎ ‎‏گرفته بشود و نگذارند اینها آن خدمت اصیلی‏‎ ‎‏که باید بکنند و آن تربیت بچه‌‌‌ ها که بعدها‏‎ ‎‏مقدرات مملکت به دست آنهاست اینها‏‎ ‎‏نگذارند که این خدمت انجام گرفته بشود.‏‎ ‎‏بچه‌‌‌ ها در دامن اینها تقوا پیدا کنند، در دامن‏‎ ‎‏اینها تربیت اسلامی بشوند، تربیت ملی‏‎ ‎‏بشوند و بعد در دبستانها که آمدند و بعد در‏‎ ‎‏دبیرستانها که رفتند نتوانند آنها با تبلیغاتی که‏‎ ‎‏آنجا می‌‌‌ کنند... نتوانند اینها را برگردانند.‏

‏البته شغل برای زن، شغل صحیح برای زن‏‎ ‎‏هیچ مانعی ندارد لکن نه آنطوری که آنها‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏خواستند آنها نظرشان به این نبود که زن‏‎ ‎‏یک اشتغالی پیدا بکند نظرشان به این بود که‏‎ ‎



‏زن را مثل مردها هم، زن‌ها را و مردها را از آن‏‎ ‎‏مقامی که دارند منحط کنند نگذارند یک رشد‏‎ ‎‏طبیعی از برای قشر زن پیدا بشود یا یک رشد‏‎ ‎‏طبیعی از برای قشر مرد، نگذارند بچه‌‌‌ های ما‏‎ ‎‏تربیت صحیح بشوند و لهذا از آن اول‏‎ ‎‏جلویش را گرفتند.»‏

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 7. صفحۀ 331-334‏

راههای مقابله و درمان:

‏امام خمینی(رض) به عنوان مصلحی درد‏‎ ‎‏آشنا با توجه به شناخت دقیقی که از غرب و‏‎ ‎‏استعمار آن داشتند راه حلهای مقابله با آن را‏‎ ‎‏نیز تعیین فرموده‌‌‌ اند و در این راه نیز گامهای‏‎ ‎‏عملی را در راه سازندگی و حرکت امت‏‎ ‎‏اسلامی برداشتند چنانچه توسط همین‏‎ ‎‏رهنمودها بود که امت اسلامی ما به حرکت‏‎ ‎‏درآمد. در این قسمت از مقاله به ارائه‏‎ ‎‏رهنمودهای عملی ایشان پرداخته‌‌‌ ایم:‏

1ـ به خود آمدن و شخصیت خودی یافتن‎ ‎(بازگشت به خویشتن)

«ملتی که بخواهد سرپای خود‎ ‎بایستد ... لازم است که اول بیدار‎ ‎بشود.

در طول تاریخ، در این سده‌‌‌ های آخر‎ ‎کوشش شده است که ملتهای جهان سوم‎ ‎خواب باشند. غافل باشند و توجهشان به‎ ‎شخصیت خودشان نباشد و‎ ‎

[[column]]

[[column]]


شخصیت خودشان را اصلاً وابسته به‎ ‎غیر بدانند. این قضیه از سالهای‎ ‎بسیار طولانی بوده است و هی دائماً‎ ‎رشد کرده است تا این اواخر به رشد‎ ‎تمام رسیده بود. من یک قصه شنیدم‎ ‎که مال شاید صد سال پیش از این‎ ‎باشد. از شیخ ما مرحوم آیت‌ا...‎ ‎حائری رحمةا... نقل شد که من بچه‎ ‎بودم و یک جلسه‌‌‌ ای درست کرده بودند،‎ ‎مردم جمع شده بودند آنجا و این لامپا را‎ ‎گذاشته بودند، یک پله‌‌‌ هایی درست کرده‎ ‎بودند و آن لامپا را گذاشته بودند آنجا، آن‎ ‎بالا، مردم تازه می‌‌‌ دیدند او را چراغشان‎ ‎قبلاً چراغ‌‌‌ های غیر از آن ترتیب بوده و‎ ‎یک نفر فرنگی هم آنجا بود این هر چند‎ ‎دقیقه یا چند وقت یک دفعه از این پله‌‌‌ ها‎ ‎می‌‌‌ رفت بالا و آن ماشه لامپا را حرکت‎ ‎می‌‌‌ داد این یک قدری نورش می‌‌‌ رفت بالا‎ ‎مردم صلوات می‌‌‌ فرستادند بعد می‌‌‌ آمد‎ ‎پائین یک قدری می‌‌‌ ماند و مردم مشغول‎ ‎تماشا بودند.»

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 13. صفحۀ 531-537‏

«آنهایی که این صنعت‌‌‌ های بزرگ را‎ ‎درست کردند آنها هم انسانهای یک‎ ‎سر و دو گوشی هستند که مثل سایر‎ ‎انسانها، منتها قبل از ما بیدار شدند و ما‎ ‎را خواب کردند قبل از اینکه ما بیدار‎ ‎بشویم آنها بیدار شدند و همّ خودشان را‎ ‎صرف این کردند که با ایادی خودشان‎ ‎

 مستقیماً یا به غیرمستقیم ما را غافل کنند‎ ‎ما را خواب کنند و به ما تزریق کنند به‎ ‎اینکه شما نمی‌‌‌ توانید حکومت کنید،‎ ‎شما نمی‌‌‌ توانید یک صنعتی داشته‎ ‎باشید.»

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 13. صفحۀ 531-537‏

2. شعار همراه با عمل راهگشاست.

«اگر ما از این خواب بیدار نشویم هر‎ ‎چه فریاد بزنیم فایده ندارد. شعارها فایده‎ ‎ندارد. آن شعاری فایده دارد که از روی‎ ‎علم باشد و توجه البته در یک انقلابی و‎ ‎در یک نهضتی اولش شعارهاست که این‎ ‎نهضت را به پیش می‌‌‌ برد و اگر این‎ ‎شعارها نباشد انقلاب نمی‌‌‌ تواند پیش ببرد‎ ‎بعد از اینکه انقلاب پیروز شد باید عمل‎ ‎کرد. باید توجه کرد به اینکه ما نباید‎ ‎همیشه دستمان دراز باشد...

ما که می‌‌‌ خواهیم وابسته نباشیم باید‎ ‎اول بیدار بشویم به اینکه ما خودمان هم‎ ‎شخصیت داریم ما می‌‌‌ توانیم کار انجام‎ ‎دهیم.»

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 13. صفحۀ 531-537‏

3. خروج از غربزدگی و پیدا نمودن مفاخر‎ ‎خودی

«اگر بخواهید مستقل باشید ... از‎ ‎

[[column]]

[[column]]


این تقلید غرب باید دست بردارید تا در‎ ‎این تقلید هستید آرزوی استقلال را‎ ‎نکنید، تا این نویسنده‌‌‌ های ما همه‎ ‎حرف‌هایشان غربی است این را دست از‎ ‎آن برندارند امید نداشته باشند که ملتشان‎ ‎مستقل بشود ...

ماها الآن خودمان را گم کردیم،‎ ‎مفاخر خودمان را الآن گم کردیم مآثر‎ ‎خودمان را گم کردیم تا این گم شده پیدا‎ ‎نشود شما مستقل نمی‌‌‌ شوید.»

4. اتکاء به خدا موجب فرو ریختن خوف و‎ ‎ترس ماست.

«اگر بخواهید کشور شما یک کشور‎ ‎مستقلی باشد که دیگران نتوانند در آن‎ ‎دخالت بکنند از خودتان باید شروع کنید.‎ ‎تمام خوف و ترسهایی که انسان دارد از‎ ‎دشمن برای این است که خودش را‎ ‎می‌‌‌ بیند. اگر چنانچه دید که خدا هست‎ ‎در کار، برای خدا دارد کار می‌‌‌ کند‎ ‎نمی‌‌‌ ترسد برای اینکه مقدرات دست‎ ‎اوست. این استقلالی که خدا داده به ما‎ ‎اگر عنایت خدا نبود کی می‌‌‌ توانستیم‎ ‎اینکار را بکنیم ....

اگر عنایت خدا نبود شما چطور‎ ‎می‌‌‌ توانستید دست امریکائی که دنیا را‎ ‎دارد می‌‌‌ بلعد از کشورتان بیرونش‎ ‎کنید.... از قراری که شنیدم رئیس‎ ‎

جمهور امریکا گفته است که ایران ما را‎ ‎تحقیر کرد. این اول کار است ایران تا‎ ‎آخر شما را تحقیر خواهد کرد.»

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 18. صفحۀ 311-312‏

5. بازگشت به اسلام و قرآن

«ما خودمان فرهنگ غنی داریم،‎ ‎فرهنگ ما طوری بوده است که فرهنگ‎ ‎ما صادر شده است به خارج که آنها‎ ‎گرفتند از ما... فرهنگ مسلمین‎ ‎غنی‌‌‌ ترین فرهنگها بوده و هست‎ ‎مع‌الاسف مسلمین نتوانستند از آن‎ ‎استفاده کنند.

اسلام همه چیز را برای مسلمین آورده‎ ‎است، همه چیز، قرآن در آن همه چیز‎ ‎است لکن مع الاسف ما استفاده از آن‎ ‎نکرده‌‌‌ ایم و مسلمین مهجورش کردند،‎ ‎یعنی استفاده‌‌‌ ای که باید از آن بکنند‎ ‎نکردند. باید مردم را توجه داد، گرایش‎ ‎داد به اسلام و قرآن ...

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 12. صفحۀ 318-322‏

مسلمانها باید خودشان را پیدا بکنند‎ ‎یعنی بفهمند که خودشان یک فرهنگی‎ ‎دارند، خودشان یک کشوری دارند،‎ ‎خودشان یک شخصیتی دارند. اینکه‎ ‎در ذهن جوان‌‌‌ های ما کرده‌‌‌ اند که باید‎ ‎مثلاً فلان مکتب در اینجا پیاده بشود.

مکاتب شما چیزی نیست اینها همین‎ ‎

[[column]]

[[column]]


تعلیماتی است که ابرقدرتها در ایران‎ ‎پیاده کرده‌‌‌ اند. آنها یک همچو فرهنگی را‎ ‎برای ما درست کردند که ما از خودمان‎ ‎بیخود بشویم و آنها تمام چیزی که ما‎ ‎داریم و حیثیتی که ما داریم ببرند. باید ما‎ ‎برگردیم به حال اول اسلام، باید مسلمین‎ ‎برگردند به همان حال که با جمعیت کم‎ ‎غلبه کردند بر همه قدرتها، مسلمین با‎ ‎داشتن این همه ذخائر و با داشتن این‎ ‎همه مکنت‌‌‌ ها و با داشتن این همه‎ ‎جمعیت، مع‌الاسف اینها را چون‎ ‎تکه تکه کردند بعد از جنگ عمومی،‎ ‎عثمانی را تکه تکه کردند و هر جا را‎ ‎دادند دست یک نوکری از نوکرهای‎ ‎خودشان که حالا این گرفتاریها پیدا شده‎ ‎است مسلمین باید یکپارچه بشوند و با‎ ‎ابرقدرت‌‌‌ ها مقابله کنند و هیچ ابرقدرتی‎ ‎هم نمی‌‌‌ تواند با آنها مقابله کند ما الان با‎ ‎جمعیت کمی که داریم، ما سی و پنج‎ ‎میلیون جمعیت داریم در صورتی که‎ ‎حریف‌‌‌ های ما میلیارد جمعیت دارند، ما‎ ‎با جمعیت کم عازم این شدیم که مقابله‎ ‎کنیم و هیچ بنا نداریم به اینکه پیروز‎ ‎شویم ما بنا داریم به تکلیف عمل کنیم‎ ‎ما مکلفیم که با ظلم مقابله کنیم.»

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 7. صفحۀ 387-388‏

«هیچ ملتی نمی‌‌‌ تواند استقلال پیدا کند الا‎ ‎اینکه خودش، خودش را بفهمد، مادامیکه‎ ‎

خودشان را گم کردند و دیگران را به جای‎ ‎خودشان نشاندند استقلال نمی‌‌‌ توانند پیدا‎ ‎کنند.

کمال تأسف است که کشور ما که حقوق‎ ‎اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی‎ ‎دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده‎ ‎گرفته است و دنبال غرب رفته است، غرب‎ ‎در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده‎ ‎است که گمان می‌‌‌ کنند غیر از غرب هیچ‎ ‎جای دیگر هیچ خبری نیست و این وابستگی‎ ‎فکری، وابستگی مغزی به خارج منشاء اکثر‎ ‎بدبختی‌‌‌ های ملتهاست و نیز ملت ماست.

در هر امری که پیش می‌‌‌ آید، از باب اینکه‎ ‎مغزهای آنهایی که در رأس بودند به طوری‎ ‎بار آمده بوده است که از خودشان بکلی‎ ‎منحرف و قبله‌‌‌ شان غرب شده بود.

6. ایستادگی در برابر تهدیدات غرب.

و تا این وابستگی مغزی و فکری از بین‎ ‎نرود، رشد حقیقی پیدا نمی‌‌‌ شود و شما‎ ‎نمی‌‌‌ توانید مستقل بشوید، شما اگر بخواهید‎ ‎از همه وابستگی‌‌‌ ها خارج شوید، اول این‎ ‎وابستگی مغزی را، قلبی را کنار بگذارید‎ ‎گمان نکنید که هر چه آنها دارند خوب هست،‎ ‎اگر یکی فرض کنید که یک پیشرفتی داشته‎ ‎باشد در صنعت، این دلیل این نیست که‎ ‎پیشرفت دارد در فرهنگ، گاهی اشتباهات‎ ‎مال همین جاهاست که آنکه مثلاً فرض کنید‎ ‎

[[column]]

[[column]]


فلان طیاره را درست می‌‌‌ کند به خورد ما‎ ‎اینطور می‌‌‌ دهند که همه چیزش اینطوری‎ ‎است و حال آنکه نیست اینطور فرهنگشان‎ ‎مثل فرهنگ ما نیست، علم حقوقشان مثل ما‎ ‎نیست. علومشان مثل ما نیست علم‎ ‎فلسفه‌‌‌ شان مثل ما نیست، طب هم از شرق‎ ‎اخذ کرده‌‌‌ اند. کتب شرقی در دانشگاه‌‌‌ های‎ ‎آنجا تا آن اواخر، شاید حالا هم باشد تدریس‎ ‎می‌‌‌ شده است، ما اگر بخواهیم از این‎ ‎بیچارگی بیرون برویم باید این وابستگی مغزی‎ ‎را کنار بگذاریم، باید‏ ‏دانشگاه‌‌‌ های ما یک‎ ‎دانشگاه‌‌‌ هایی باشد که تا مدتها زحمت‎ ‎بکشند این جوانها را از آن حال سابق رژیم‎ ‎شاهنشاهی برگرداند به یک حال سالم رژیم‎ ‎اسلامی.


‏باید زحمت بکشند، جوانهای ما هم باید‏‎ ‎‏جدیت کنند در این معنا که خودشان را گم‏‎ ‎‏کردند، پیدا بکنند، تا اسم غرب می‏‎‌‌‌ ‎‏آید،‏‎ ‎‏خودشان را نبازند. شما دیدید که در مقابل‏‎ ‎‏غرب ایستادید، آنهم در آن چیزی که غرب‏‎ ‎‏جلو افتاده است، در نظامی، در تجهیزات‏‎ ‎‏عرض می‏‎‌‌‌ ‎‏کنم که با سلاح و امثال ذلک،‏‎ ‎‏شما در مقابل اینها که زورمند بودند ایستادید‏‎ ‎‏و با دست خالی هم ایستادید و پیش بردید‏‎ ‎‏اگر قبلاً به ما می‏‎‌‌‌ ‎‏گفتند که ما می‏‎‌‌‌ ‎‏خواهیم یک‏‎ ‎‏حرفی بزنیم که امریکا خوشش نیاید،‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏ترسیدیم، سابق هم اینطور بود که اگر یک‏‎ ‎‏مسأله‏‎‌‌‌ ‎‏ای می‏‎‌‌‌ ‎‏شد تا سفیری که اینجا داشتند،‏‎ ‎‏لکن شما دیدید که قیام کردید و در مقابل‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ ایستادید و حریف خودتان را‏‎ ‎‏در عین حالیکه همه جدیت داشتند که باشد،‏‎ ‎‏عقب زدید، معلوم شد می‏‎‌‌‌ ‎‏شود مقابل غرب‏‎ ‎‏ایستاد می‏‎‌‌‌ ‎‏شود حتی جلوی.»‏

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 12. صفحۀ 5-7‏

‏«شما دانشجوهای عزیز خودتان درصدد‏‎ ‎‏این باشید که از غربزدگی بیرون بیائید، این‏‎ ‎‏گمشده خودتان را پیدا کنید گمشده شما‏‎ ‎‏خودتان هستید، شرق خودش را گم کرده،‏‎ ‎‏شرق باید خودش را پیدا کند. آنها درصددند‏‎ ‎‏که با هر ترتیب شده است خودشان را به ما‏‎ ‎‏تحمیل کنند و شما باید مقاومت کنید.‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏شمایی که می‏‎‌‌‌ ‎‏خواهید مستقل باشید،‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏خواهید آزاد باشید همچو خودتان سر پای‏‎ ‎‏خودتان ایستاده باشید، باید همه قشرها در‏‎ ‎‏این مملکت، همه قشرها بنای بر این بگذارند‏‎ ‎‏که خودشان باشند. باید کشاورزها بنای بر‏‎ ‎‏این بگذارند که خودشان از زمین روزی‏‎ ‎‏خودشان را بیرون بیاورند و مملکت را‏‎ ‎‏خودکفا بکنند و باید کارخانه‏‎‌‌‌ ‎‏های ما خودکفا‏‎ ‎‏بشوند و باید صنایع را خود این مردم، خود‏‎ ‎‏این توده‏‎‌‌‌ ‎‏های مردم صنایع را رشد بدهند و‏‎ ‎‏باید دانشگاهها خودکفا بشوند که احتیاج به‏‎ ‎‏دانش غرب نداشته باشند.»‏

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 12. صفحۀ 7-8‏

وظیفه شرعی و الهی است که کاری‎ ‎کنید که وابسته به غیر نباشید.

‏سخنرانی 6/10/58‏

‏«کشوری که تمام جهات و حیثیت خودش‏‎ ‎‏را از دست داده است. ملت آن کشور برای‏‎ ‎‏جبران آنچه که از دست داده باید همه با هم‏‎ ‎‏اقدام بکنند. دولت یا قشر واحدی نمی‏‎‌‌‌ ‎‏تواند‏‎ ‎‏کاری صورت بدهد. این مرحله‏‎‌‌‌ ‎‏ای است که‏‎ ‎‏همه باید متحد شوند و مسائل هم زیاد است‏‎ ‎‏و بسیاری از آن اساسی است مسأله فرهنگ‏‎ ‎‏یکی از آن مسائل مهمی است که ایران به آن‏‎ ‎‏مبتلا بوده است. چرا که فرهنگ ایران را یک‏‎ ‎‏فرهنگ استعماری کردند و مغزهای جوانان ما‏‎ ‎‏را به طرف غرب سوق داده بودند.‏


7. سعی و تلاش برای خودکفایی و‎ ‎بی‌‌‌ نیازی.»

‏4/10/58 سخنرانی‏

‏«ما امروز اگر بخواهیم با این قدرت بزرگ‏‎ ‎‏مواجه باشیم و در این میدان شکست‏‎ ‎‏نخوریم احتیاج به چند امر داریم یکی اینکه‏‎ ‎‏اقتصاد خودمان را طوری کنیم که خودکفا‏‎ ‎‏باشیم که اولش قضیه زراعت است.‏‎ ‎‏مزرعه‏‎‌‌‌ ‎‏ها، کشتزارها با فعالیت همه‌جانبه‏‎ ‎‏قشرهای مختلف کشت می‏‎‌‌‌ ‎‏شوند. شما‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏دانید که اگر یک مملکتی در اقتصاد‏‎ ‎‏مخصوصاً این رشته اقتصاد که نان مردم‏‎ ‎‏است، در این احتیاج به خارج پیدا کند و یک‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏احتیاج مبرمی که نتواند خودش اداره کند‏‎ ‎‏خودش را و باید او را اداره کند این وابستگی‏‎ ‎‏آنهم در این رشته موجب این می‏‎‌‌‌ ‎‏شود که‏‎ ‎‏ملت ایران مملکت ایران تسلیم بشود به‏‎ ‎‏دیگران. اگر امریکا موفق بشود در این مطلبی‏‎ ‎‏که الان پیش آورده است که همه قدرتها را‏‎ ‎‏دور خودش جمع کند و حصر اقتصادی بکند‏‎ ‎‏نسبت به ایران، انشاءا... موفق نمی‏‎‌‌‌ ‎‏شود.‏‎ ‎‏لکن ما باید طرف احتیاط را بگیریم اگر‏‎ ‎‏خدای نکرده موفق بشود و ایران را در حصر‏‎ ‎‏اقتصادی از جهات مختلف قرار بدهد که‏‎ ‎‏یک جهتش هم همین قضیه خواربارهایی‏‎ ‎‏است که ما احتیاج به او داریم. خوب ما‏‎ ‎‏قاعدتاً نمی‏‎‌‌‌ ‎‏توانیم دیگر مقاومت کنیم و این‏‎ ‎‏یک ضربه‏‎‌‌‌ ‎‏ای است که به نهضت ما می‏‎‌‌‌ ‎‏خورد‏‎ ‎‏که ضربه به اسلام است. پس تکلیف همه‏‎ ‎‏ماها است که هر کس به هر مقداری که‏‎ ‎‏قدرت دارد در این امر کوشش کند. در امر‏‎ ‎‏زراعت. در امر دامداری هم دولت باید کمک‏‎ ‎‏کند و هم مردم باید به هم کمک کنند و هم‏‎ ‎‏کار بکنند مردم باید مشغول کار بشوند. یک‏‎ ‎‏مملکتی است که احتیاج به نیروی کار دارد‏‎ ‎‏اگر این نیرو به خدمت دیگری کشیده شود‏‎ ‎‏این موجب این می‏‎‌‌‌ ‎‏شود که نتوانند این‏‎ ‎‏حاجتی که ملت دارد، برآورده کنند پس در‏‎ ‎‏رأس همه چیزها این است که یک کشوری‏‎ ‎‏راجع به ارزاقش محتاج نباشد به خارج،‏‎ ‎‏راجع به گوشتش و راجع به نانش و راجع به‏‎ ‎‏اینطور چیزهایش محتاج نباشند.»‏


8. تربیت نوباوگان به صورت صحیح.

‏«اگر نوباوگان در مراکز آموزش تربیت‏‎ ‎‏صحیح شوند و حیله‏‎‌‌‌ ‎‏های استعمارگران را‏‎ ‎‏احساس و توطئه‏‎‌‌‌ ‎‏های همه‌جانبه آنان را لمس‏‎ ‎‏کنند، در دانشگاه برای عمال استعمار توفیق‏‎ ‎‏کمتری حاصل می‏‎‌‌‌ ‎‏شود و لهذا در دبستانها و‏‎ ‎‏دبیرستانها و قبل از ورود به دانشگاهها در‏‎ ‎‏ساختن جهاز استعماری شرق و غرب برای‏‎ ‎‏ورود به دانشگاه اهمیت خاص احساس‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏کنند. از این رو است که باید دستگاه‏‎‌‌‌ ‎‏های‏‎ ‎‏آموزشی متعهد و دلسوز برای نجات کشور‏‎ ‎‏اهمیت ویژه‌ای در حفظ نوپایان و جوانان‏‎ ‎‏عزیزی که استقلال و آزادی کشور در آینده‏‎ ‎‏منوط به تربیت صحیح آنان است قائل باشند‏‎ ‎‏و نیز از این رو است که نقش معلمان و‏‎ ‎‏اساتید در تربیت و تهذیب دانش‏‎‌‌‌ ‎‏آموزان و‏‎ ‎‏دانشجویان به عنوان اساسی‏‎‌‌‌ ‎‏ترین و مؤثرترین‏‎ ‎‏نقش مطرح می‏‎‌‌‌ ‎‏گردد و همه دیدید که گرایش‏‎ ‎‏آنان، به شرق و غرب برای کشورمان چه‏‎ ‎‏فاجعه‏‎‌‌‌ ‎‏ها آفرید و دانشگاهها را‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏به صورت دژ محکمی برای خدمت به شرق‏‎ ‎‏و غرب درآورد و اکثریت قاطع غرب و‏‎ ‎‏شرق‌زدگان این مملکت را به عنوان‏‎ ‎‏فارغ‏‎‌‌‌ ‎‏التحصیل تحویل جامعه داد. اکنون به‏‎ ‎‏معلمان متعهد و مسئول دبستانی و دبیرستانی‏‎ ‎‏است تا با کوشش خود جوانانی را تحویل‏‎ ‎‏دانشگاهها دهند که با آگاهی از انحرافات‏‎ ‎‏گذشته دانشگاه بر فرهنگ غنی و مستقل‏‎ ‎‏اسلامی ایرانی تکیه کنند و بر اساتید متعهد‏‎ ‎‏است تا با باز شدن دانشگاه‏‎‌‌‌ ‎‏ها در صورت‏‎ ‎‏مشاهده انحراف و گرایش جوانان به یکی از‏‎ ‎‏دو قطب قدرت و مکر آنان را به توطئه‏‎‌‌‌ ‎‏ها و‏‎ ‎‏شیطنت‏‎‌‌‌ ‎‏ها آگاه کنند و جوانانی متعهد نسبت‏‎ ‎‏به مصالح کشور و آگاه به اهداف اسلام‏‎ ‎‏تحویل جامعه دهند و مطمئن باشند که با این‏‎ ‎‏خدمت استقلال و آزادی کامل میهن‏‎ ‎‏عزیزشان تضمین خواهد شد.»‏

‏ر. ک: صحیفه امام . جلد 15. صفحۀ 244-245‏

مشاعی